اا
نقش و جایگاه فانتزی درناهوهشیار وسپس در رواندرمانی
برای فهمیدن جایگاه فانتزی در ذهن ناهوشیار می بایست ما مقداری افکار و اندیشه های خودمان را به دقت مورد ارزیابی قرار دهیم ،برخی از این افکار در ذهن ما قدرت بالایی دارند.
ما تلاش می کنیم در زندگی مان به آنها برسیم ،و به نوعی آرزوی سالیان ماست .البته این طور نیست که همیشه فانتزی خواستنی ها باشد ،گاهی مهمترین فانتزی
نخواستنی ها هم می تواند باشد .
به عبارتی انسان ها پر از آرزو ها و ترس ها هستند ،پس اگر هر دو این ها را دو طرف یک طیف تصور کنیم و بصور حرکت پاندولی به این پویستار نگاهی بیاندازیم ،در این صورت شاید دو سر این طیف برایمان معنای ترس و آرزو را که همان فانتزی های مثبت و منفی در درون ما هستند را می تواند به نحوی آشکار تر تصور کرد .
و از در برابر هم قرار گرفتن این دو می توان به تعارض در ناهوشیار و در نهایت در هم پیچیدن آنها به عقده رسید .
گاهی عقده خواستن چیز هایی است که در ذهن کودک ما نقش بسته و مرتب ما را ترغیب به داشتن اش می کندالبته از منظر روانکاوی و شاید هیپنوتراپی بهتر قابل توجیح است ، اما ترس از باز خواست و عقوبت و عذاب یا شاید ترس از وجدان ممکن است اضطرابی را در ما ایجاد کند .
پس در درون ذهن ما به ریز ترین افکار که می رسیم معرکه ای است از فانتزی ها ،که دردرون هوشیاری و ناهوشیاری و نیمه هوشیار ما می لولند و برای خود هر کدام انژی دارند و باز انرژی می خواهند.
داستان از جایی برای ما سخت می شود که ذهن ما در ناهوشیار از مهار برخی فانتزی ها عاجز می شود ، و دفاع مستحکم که مدتها تحت فشار این فانتزی بود ،امروز فرو می شکند ، و اضطراب سراسر وجود ما را در هم می نوردد.
زیست و زندگی با محدودیت ها و ترس هایی که دارد ،برای ما همیشه مهار ناپذیر بود ، ما همیشه در تلاش برای مهار زندگی و به دست گرفتن سیر صعود و نزول آن هستیم ،درست جایی که می فهمیم جهان قانون خودش را دارد و توان ما در مهار آیند ها محدود است اضطراب آرام آرام خودش را بر ما دیکته می کند
،آن موقع ما باید دست به دامان په شویم ؟
به نقل از نوشته دکتر محمد کاظم جواهری از مقالعه ناهوشیار و سرنوشت